مثل لباس کهنه دلش بید خورده بود ( مژگان عباسلو )

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب


مردی که ...
 

مثل لباس کهنه دلش بید خورده بود
مردی که داغِ هرچه بگویید خورده بود!

روحش خبر نداشت که بی برگ و باریش
آب از کدام ریشهء تردید خورده بود!

در ازدحام خاطره سر باز کرده بود
زخمی که مهر باطل تمدید خورده بود!

اول کتاب قلب خودش را مرور کرد:
روی حروف فاصله تشدید خورده بود!

آخر نشست، پیش خودش خوب فکر کرد
«آدم» همیشه غصهء تبعید خورده بود

با یک «هوا» ی تیره نمی خواست سر کند
چشمش دوباره باز به خورشید خورده بود

در جذبهء دو چشم طلا سیب دیده بود
«حوا» رسید! جیغ…! و نشنید! خورده بود…!

مژگان عباسلو

برچسب ها : مثل لباس کهنه دلش بید خورده بود ( مژگان عباسلو ),

امتياز : 0| نظر شما : 1 2 3 4 5 6 | لينك ثابت


پیچک ( مژگان عباسلو )...
ما را در سایت پیچک ( مژگان عباسلو ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mojgan-abbasloue بازدید : 35 تاريخ : جمعه 2 مهر 1395 ساعت: 20:52